زمانی که اعلام شد قرار است آثار اقتباسی از سری بازیهای رومیزی World of Darkness دوباره زنده شوند و به صنعت بازیهای ویدئویی بازگردند، در پوست خودم نمیگنجیدم. این هیجان بسیار زیاد با معرفی دومین نسخهی مجموعه Vampire the Masquerade شعلهور شد و در آخر نیز با معرفی Werewolf the Apocalypse Earthblood به دمای خورشید رسید. حال زمان داوری فرا رسیده با عرضهی Werewolf the Apocalypse Earthblood، باید ببینیم که این هیجان به جا بوده است یا خیر؛ پس با نقد و بررسی Werewolf the Apocalypse Earthblood با وبسایت بازیرایانه همراه باشید.
هیجان من سر بازی Werewolf the Apocalypse Earthblood زمانی به اوج رسید که تریلر معرفی آن منتشر شد؛ یک تریلر CGI فوقالعاده با کیفیت که فشار خونم را به ۱۴۰ بر ۹۰ mmHg رساند. زمانی که اولین تریلر معرفی شد، دیگر بعد از آن هیچ تریلر و یا دموی گیمپلی از این اثر تماشا نکردم و حسی به من میگفت که بازی نهایی یک محصول فوقالعاده باکیفیت خواهد بود که من را از نظر ذهنی ارضا خواهد کرد؛ تا سه شب پیش (قبل از اینکه این مقاله را بنویسم).
زمانی که بازی را نصب کردم و وارد آن شدم، پس از انتخاب گزینهی New Game، دوباره همان تریلر خفن به نمایش در آمد که هیجان من را نسبت به قبل دو برابر کرد؛ زمانی که نمیدانستم در حال وارد شدن به چاهی از ناامیدی هستم. زمانی که اولین میان پرده به نمایش درآمد، یک طبیعیت در حالی نابودی با یک گرافیک نسبتا ضعیف را مشاهده میکنیم و سپس دوربین عقبتر میآید در نهایت شخصیت اصلی بازی یعنی Cahal رونمایی میشود. تا اینجای کار همهچیز با وجود ضعفهای بصری، کمی قابل قبول است اما زمانی که Cahal با یک انیمیشن فوقالعاده ضعیف متعلق به ۳۰ سال پیش برمیگردد به سمت پناهگاه، شما نمیدانید که بخندید یا گریه کنید. اوضاع زمانی بدتر میشود که متوجه میشوید این سکانس ابتدایی، تماما یک ویدئوی از پیش رندر شده است و در نهایت با انیمیشنهای مسخرهتری درون گیمپلی رو به رو میشوید. برای اینکه شما را بیشتر با وضعیت انمیشنها آشنا کنم، فقط باید بگویم که کیفیتشان در حد انیمشنهای تبلیغاتی فیک یوتوب هستند البته در برخی موارد هم این تبلیغات فیک، عملکرد بهتری را از خودشان نسبت به انیمیشنهای Werewolf the Apocalypse Earthblood نشان میدهند. به صورت کلی تیم توسعه دهنده اصلا فکر نمیکردند که تکنولوژیی به نام موشن کپچر وجود دارد که در حال حاضر میتوان با هزینهی بسیار کمی به آن دسترسی پیدا کرد.
در اولین مکالمه Cahal با یارانش، کوهی از ناامیدی برروی شما خراب میشود. دیالوگهای بازی کاملا قابل قبول هستند و در برخی مواقع با توجه به شرایط، بهتر از حد انتظار عمل میکنند، اما لیپ سینک بد در کنار انیمیشنهای خشک و مسخره کاراکترها، عملا این دیالوگها را نابود کرده و فقط شما را مجبور میکنند تا آنها را به سرعت رد کرده تا رودتر به سراغ گیمپلی بازی بروید تا حداقل در آنجا کمی هیجان را احساس کنید و شاید اگر شانس با شما یار باشد، کیفیت بهتری را در مبارزات بازی مشاهده کنید.
پس از تجربهای که از دو ساعت اول بازی داشتم، متوجه شدم که گیمپلی بازی تنها به دو بخش تقسیم میشود، نفوذ مخفیانه به کارخانهها و پایگاههای شرکت خبیث بازی یعنی Endron و پس از آن نیز، نبردهای هک اند اسلش خونبار. عملا در تمام مراحل بازی، شاهد چنین ترتیبی هستیم. ترتیبی که خیلی زود با توجه به عدم تنوع در مناطق و دشمنان بازی، تکراری میشوند. در واقع بازی حتی زحمت این را نمیکشد تا ورقهای مهم خود را حداقل تا اواسط بازی در دستانش نگه دارد در همان نیم ساعت اول، یک توییست خفن را رو میکند. شاید اگر این مورد را تا اواسط بازی در جیبش نگه میداشت، بازی از منظر داستانی و گیمپلی، از یک نواختی در میآمد کمی برای بالا بردن هیجانمان، ما را غافلگیر میکرد.
بازی در بخش هوش مصنوعی نیز کاملا بد عمل میکند و دشمنان بازی به صورت کلی قبل از اینکه وارد فاز مبارزه شوند، تنها یکجا بدون حرکت میایستند و یا زمانی هم که حرکت میکنند، فقط یک خط از پیش تعیین شده را طی میکنند و زحمت هیچ تغییر مسیری را به خود نمیدهند و در بیشتر مواقع نیز اهمیتی برایشان ندارد که ببینند یک نفر از یارانشان بیجان برروی زمین افتاده و دوباره همان مسیر از پیش تعیین شده را طی میکنند.
با توصیفات بالا، به راحتی متوجه میشوید بخش مخفیکاری بازی به چه اندازه راحت طراحی شده؛ اما در بخش مبارزات، این آسانی را مشاهده نخواهید کرد و حتی دشمنان عادی نیز آسیب بسیار زیادی به شما وارد میکنند و این فکر را که یک ماشین کشتار بیرحم مانند Alex Mercer مجموعه Prototype هستید که تقریبا کسی نمیتواند جلویش را بگیرد، از سرتان بیرون کنید. البته مبارزات بازی در فرم یک گرگینه، نیاز به زمان بندی و چیدن تاکتیکهای خاص ندارند و تنها راه پیروزی و بقایتان در مبارزات، وابستگی به کلیک چپ موس (در صورتی برروی کامپیوتر این عنوان را تجربه میکنید) و فشار دادن آن به صورت پیاپی با سرعت بسیار زیاد دارد؛ البته این وسط، دکمههای ۱ و ۲ کیبورد هم دخالت زیادی دارند و پس از گذشت یک ساعت از گیمپلی بازی، احساس میکنید که در حال فارم کردن درون بازی World of Warcraft هستید.
داستان Werewolf the Apocalypse هم به مانند گیمپلیاش به سادهترین نحو ممکن پیش میرود و روایت میشود. Cahal طی اولین مرحله بازی و زمانی که با همسرش به یکی از کارگاههای Endron نفوذ میکند، با یک گرگینه رو به رو میشود. گرگینهای که از قبیله آنها نبوده و هویتش هم نا مشخص است. این گرگینه به همسر Cahal حمله میکند و در نهایت هم او را میکشد؛ Cahal نیز به واسطهی همین اتفاق، عصبانی میشود و به فرم گرگینهای خود در میآید، آن گرگینهی ناشناس را میکشد، به واسطهی خشم زیاد یکی از دوستان خودش را هم میکشد و به رئیس قبیله نیز که برادر همسرش است، حمله میکند. میان پرده این بخش به سرعت و پس از گفتن چند دیالوگ کوتاه به پایان میرسد و سپس منتقل میشویم به ۵ سال بعد، زمانی که Cahal پس از آن حادثه، تصمیم گرفت تا از قبیلهاش جدا شود و به عنوان یک مزدور، برای سازمانهای NGO کار کند و خارج از قبیلهاش، با Endron و سازمانهای همکارش مبارزه کند. همه چیز اینگونه پیش میرود تا زمانی که متوجه میشود Endron برای پاکسازی جنگلهای نزدیک به واشنگتن، دست به دامن روباتهای غولپیکر شده است تا برای همیشه قبیلهی Cahal و نژاد گرگینهها را در منطقه نابود کند. Cahal نیز به واسطهی نگرانی برای دخترش، به قبیله باز میگردد و به آنها کمک میکند. تمام اتفاقات بالا عملا طی نیم ساعت بازی رخ میدهند و بازی برای پیشبرد داستان خود و هزم دیالوگها و وقایع، هیچ مهلتی به بازیباز نمیدهد.
Werewolf the Apocalypse Earthblood اما در بخش موسیقی متن، عملکرد قابل قبولی را از خود نشان میدهد؛ بازی پر شده است از موسیقیهای متال با عصارهای از سبک ترایبال (Tribal) که کمی از کسل کنندگی گیمپلی یکنواخت باز میکاهند.
بازی در بخش گرافیک هنری و فنی هم بسیار ضعیف عمل میکند. گرافیک بازی از نظر فنی بیشتر به آثار قبل از ۲۰۱۰ و حتی عقبتر نزدیک است و هیچ تنوعی هم در طراحی مراحل و محیطها به چشم نمیخورد. مراحل بازی تنها کپی . پیستی از یکدیگر هستند که گاهی مواقع تنها نقطه شروع و پایانشان با یکدیگر متفاوت میشوند.
به عنوان کسی که افسانهی گرگینهها برایش جذابیت بسیار زیادی دارد، Werewolf the Apocalypse Earthblood یه مدینهی فاضله بود، شهری زیبایی که بیرونش شما را وسوسه میکند و ذوق این را دارید تا هرچه زودتر واردش شوید و از نعمتهایش لذت ببرید؛ اما زمانی که از دروازه شهر عبور میکنید، تنها لجنزاری را میبینید که هر چه بیشتر درونش قدم میگذارید، بیشتر حس پوچی را درک میکنید.
بازی Werewolf the Apocalypse Earthblood در عین حال که بهینه و بدون باگ است، با باگهای زیادی محاصره شده. این باگهای به بخش فنی و گرافیکی بازی نفوذ نکردهاند، بلکه روحش را بلعیدهاند. باگی که نقره و آب مقدس هم نمیتواند آن را پاک کند و از بین ببرد. واقعا باورم نمیشود که استودیوی سیانید (Cyanide)، استودیویی که مجموعهی خاطره انگیز Styx را به ما هدیه داد، حال با انتشار یک عنوان بسیار ضعیف و عقب افتاده از زمان خودش، اینگونه ما را ناامید کند.
با این حال Werewolf the Apocalypse Earthblood با وجود کمبودهایش، یک حس نوستالژیک را به ما منتقل میکند. حسی که یادمان میاندازد بازیهای ۱۵ سال پیش و حتی عقبتر، با چه کیفیتی در اختیار گیمرها قرار میگرفتند. البته این حس پس از دو ساعت تجربه بازی، به کلی میخشکد و در نهایت تصمیم میگیرد تا با فشار دادن Alt و F4، به سرعت از بازی بیرون بایید و آن را نیمهکاره رها کنید.
بازی Werewolf the Apocalypse Earthblood هماکنون برای کنسولهای پلیاستیشن ۴، پلیاستیشن ۵، اکسباکس وان، اکسباکس سری X و S و همچنین پلتفرم رایانهی شخصی در دسترس قرار دارد.