بازی Death Stranding یک بازی ویدیویی اکشن و ماجراجویی، ساختهی کوجیما پروداکشنز است که توسط بخش سرگرمیهای کامپیوتری سونی (Sony interactive entertainment) برای کنسول پلیاستیشن ۴ منتشر و توسط ۵۰۵ Games برای پلتفرم ویندوز منتشر شده است. داستان بازی Death Stranding پیرامون ماموری به نام سم (Sam) است که پس از رویدادهایی فراطبیعی و مرموز سعی دارد طی سفری برای حفظ بشریت تلاش کند. این بازی توسط هیدئو کوجیما (Hideo Kojima) کارگردانی شده، و اولین بازی او و استودیو اختصاصیاش بعد از ترک شرکت کونامی در جولای ۲۰۱۵ محسوب میشود. Death Stranding اولین بار به طور رسمی در مراسم E3 سونی در سال ۲۰۱۶ معرفی شد. این بازی در تاریخ ۸ نوامبر ۲۰۱۹ برای پلیاستیشن ۴ عرضه شد و ۱۴ جولای ۲۰۲۰ برای مایکروسافت ویندوز منتشر شد. در ادامه با بازی رایانه همراه باشید.
پیش زمینه داستان بازی Death Stranding
بازی در ایالات متحده جریان دارد و رئیس جمهور آن زنی مسن به نام بریجت (Bridget) است. رویدادهایی فرا طبیعی در دنیا اتفاق افتاده و این رویدادها باعث شده تا موجوداتی مرموز از دنیایی دیگر در دنیا ظاهر شوند. جوامع از هم دور شدهاند و ایالات متحده تمامیت خود را از دست داده است.
سم شخصیت محوری داستان Death Stranding و پسر رئیس جمهور است. مادر سم یعنی بریجت از قبل طرحی را در سر داشت تا به وسیلهی آن ایالات متحده را دوباره یکپارچه کند. در این طرح قرار بود جوامع دوباره به شبکهای تحت عنوان شبکه کایرال بپیوندند و از این طریق شهرهای متحده آمریکا (UCA) شکل بگیرد. بریجت پیش از مرگش این ماموریت را به سم محول کرد و سم نیز به این منظور به عنوان یک مامور تحویل در یک آژانس دولتی به نام بریجز مشغول به فعالیت شد. پیش از این خواهر سم یعنی آملی (Amelie) این مسئولیت را بر عهده داشت، کسی به عنوان جانشین رئیس جمهور شناخته میشد. با این حال آملی در حین یک سفر به غرب توسط یک گروه تروریستی تحت عنوان Homo Demens ربوده شد. او همچنان قادر به برقراری ارتباط تصویری با بریجز بود و سم و سایر افراد را در جریان اتفاقات میگذاشت. سم حالا مسئولیت نجات دادن آملی را نیز بر عهده دارد.
روایت داستان بازی در قالب ۱۴ قسمت یا اپیزود انجام میشود. اپیزود سوم بازی با فاصله طولانیترین قسمت بازی است و حدود ۱۰ ساعت را به خود اختصاص داده است. اپیزود دوم نیز حدود ۶ ساعت زمان دارد. اپیزودهای پایانی (از ۹ به بعد) بسیار کوتاهتر هستند و برخی کمتر از یک ساعت دارند. در کل بخش داستانی بازی نزدیک به ۴۰ ساعت است. یک اپیزود پانزدهم نیز در بازی وجود دارد که در واقع یک فصل داستانی نیست و صرفا شما را به جستجوی دنیای بازی و تکمیل ماموریتهای باقی مانده دعوت میکند.
اپیزودهای بازی Death Stranding
مقدمه: (Porter) – سم در هنگام رخداد یک تایمفال (باران) در غاری پناه میگیرد و با زنی به نام فراجیل دیدار میکند که دارای سطح بالایی از DOOM است. سم طی یک حادثه کشته میشود اما به دلیل دارا بودن سطحی از DOOM دوباره به زندگی بازمیگردد. او همچنین یک BB را از فردی به نام ایگور تحویل میگیرد که در هنگام اتصال به آن شاهد فلشبکهایی از یک مرد مرموز میشود.
اپیزود ۱: (Bridget) – سم پیش از مرگ مادرش با او که رئیس جمهور آمریکا است دیدار میکند، و مادرش از او میخواهد که در برنامهی UCA همکاری کند.
اپیزود ۲: (Amelie) – خواهر سم یعنی آملی توسط یک گروه تروریستی اسیر شده اما قادر به برقراری ارتباط است. سم برای اولین بار با هیگز روبرو میشود و این فرد که از سطح بالایی از DOOM بهرمند است یک کچر (یک نوع BT) را برای مقابله با سم احضار میکند.
اپیزود ۳: (Fragile) – سم محمولهای تحت عنوان «بسته فراجیل» را برای انتقال به مکانی دریافت میکند. سم باید در مورد این بسته با فراجیل صحبت کند، چرا که این محموله یک بمب است و هیگز پشت انتقال آن است. سم از پیشزمینهی داستانی بین هیگز و فراجیل آگاه میشود.
اپیزود ۴: (Unger) – یک طوفان باعث انتقال سم به یک فضازمان دیگر میشود. او در آنجا با همان فرد مرموز فلشبکها یعنی کلیفورد آنگر روبرو میشود و باید با او سربازانش مبارزه کند.
اپیزود ۵: (Mama) – سم با پیشزمینهی داستانی ماما، بچهی او و خواهر او یعنی لاکنی آشنا میشود. برای راضی شدن لاکنی برای همکاری در زمینه برنامه UCA ماما را از بچهاش جدا میشود تا سم او را پیش خواهرش ببرد. این موضوع باعث مرگ ماما میشود.
اپیزود ۶: (Dead Man) – BB سم دچار مشکلی میشود و این مشکل توسط ددمن به اطلاع سم میرسد. در واقع BB شروع به خود-آگاهی کرده و همانند یک بچهی واقعی در حال رشد است، و به همین خاطر ددمن برای مدتی BB را از سم جدا میکند تا خاطرات آن را پاک کند.
اپیزود ۷: (Clifford) – یک طوفان دیگر سم و ددمن را به یک فضازمان دیگر یعنی زمان جنگ جهانی دوم منتقل میکند، جایی که سم دوباره با کلیفورد آنگر روبرو میشود.
اپیزود ۸: (Heart Man) – سم با پیشزمینه داستانی هارتمن آشنا میشود. همچنین توضیحاتی در مورد موجودیتهای انقراض (EE) ارائه میشود و این تئوری مطرح میشود که رئیس جمهور بریجت یک EE است. از طرفی هیگز نیز اشاره میکند که آملی هم یک EE است و دلیل ربوده شدن او همین موضوع است.
اپیزود ۹: (Higgs) – سم باری دیگر با هیگز روبرو میشود. آنها هر دو به نحوی به ساحل منتقل میشوند و در آنجا یک نبرد نهایی بین آنها شکل میگیرد که سم پیروز میشود. سم به شکلی غیرمنتظره در ساحل شاهد رویارویی رئیس جمهور بریجت با دای-هاردمن میشود، که دای-هاردمن به روی بریجت اسلحه کشیده است. در همین حین کلیفورد نیز در محل حاضر میشود و پیگیر BB خود میشود. آملی به طور ناگهانی سم را به درون اقیانوس هل میدهد.
اپیزود ۱۰: (Die-Hardman) – دای-هاردمن در گذشته در نیروهای ویژه ایالات متحده و تحت نظر کاپیتان کلیفورد آنگر خدمت میکرد. کلیفورد بارها جان او را نجات داده است و لقب او نیز از همین موضوع نشات گرفته است. بعدها جان به آژانس دولتی بریجز پیوست. زمانی که کلیفورد قصد داشت با نوزادش که تحت اختیار بریجز بود فرار کند، دای-هاردمن سعی کرد تا با کمترین خشونت مانع اقدام کاپیتان سابقش شود. با این حال زمانی که رئیس جمهور بریجت به صحنه رسید به دای-هاردمن جوان دستور داد تا به کلیف شلیک کند. پس از تردید دای-هاردمن در انجام این دستور، بریجت با گرفتن اسلحهی او ماشه را فشرد و کلیف کشته شد. سالها بعد، زمانی که آملی توسط گروه تروریستی Homo Demens اسیر شده بود، دای-هارمن به عنوان رئیس بریجز با او همکاری کرد تا سم را برای ادامه دادن سفر اعزامی آملی برای برنامهی UCA متقاعد کند، سفری که طی آن سم میبایست شهرها را به شبکه کایرال متصل میکرد و آملی را به پایتخت بازمیگرداند.
اپیزود ۱۱: (Clifford Unger) – سم طی طوفانی دیگر به مقطع زمانی دیگر یعنی جنگ ویتنام منتقل میشود. آنگر نیز در آنجا حاضر است و همچنان به دنبال BB خود است. مشخص میشود که آنگر در گذشته گیر کرده است. سم BB خود را به آنگر میدهد اما آنگر که مردد به نظر میرسید فورا آن را سم برمیگرداند و سم در آغوش میگیرد.
اپیزود ۱۲: (Bridges) – طبق گفتههای دای-هاردمن آملی هرگز به طور مستقیم دیده نشده است و او همیشه در قالب یک هولوگرام دیده شده است. هیچ کس نمیداند که او چه کسی است و کجاست. دای-هاردمن همچنین افشا میکند که بنا بر اسنادی بریجت هیچ بچهای ندارد. او در واقع نمیتواند دختری به نام آملی و پسری به نام سم داشته باشد.
اپیزود ۱۳: (Sam Strand) – سم و آملی روی ساحل دیدار میکنند. آملی توضیح میدهد که او و بریجت یک فرد و یک موجودیت انقراض هستند. پدیدهی Death Stranding آغاز شده است و آملی در نهایت تصمیم میگیرد برای جلوگیری از انقراض بشریت، خود را قربانی کند.
اپیزود ۱۴: (Lou) – دای-هاردمن به رئیس جمهور جدید UCA تبدیل میشود. ددمن خبری بدی میآورد: این که BB عملکردی ندارد و ظاهرا مرده است. سم برای آخرین بار به BB متصل میشود و تمام گذشتهی مربوط به آنگر و همسرش را میبیند. سم BB را که دختری به نام لو است از محفظهاش خارج میکند. با این که هیچ علائم حیاتی در بچه دیده نمیشد اما سم قادر به بازیابی او میشود. در صحنهی پایانی نام کامل بچه با عنوان «لوئیز» ذکر می شود و این موضوع افشا میکند که این دختر هیچ ارتباطی با BB دیده شده در فلشبکها نداشته است.
اپیزود ۱۵: (Tomorrow is in your hands)
جزئیات داستان بازی Death Stranding
در داستان بازی Death Stranding ما شاهد یک جهان منحصر به فرد و جدید هستیم، یک جهان پاد-آرمانی که دنیای مردگان (BTها) و دنیای زنده با یکدیگر همپوشانی دارند. یک سری رویدادهای بارانی که با عنوان تایمفال شناخته میشوند باعث ظاهر شدن BTها در دنیای زنده شدهاند. اگر فردی توسط BTها خورده شود، آنها طی رویدادی به نام voidout منفجر میشوند. این انفجار بزرگ ناشی از ترکیب ماده (بدن افراد) و ضد-ماده (BTها) است. با مرگ افراد، روح افراد به سواحل (Beaches) یا همان دنیای پس از مرگ منتقل میشود. بچهای که سم آن را حمل میکند به او کمک میکند تا با دنیای پس از مرگ ارتباط برقرار کند و روح مردگان یا همان BTها را مشاهده کند.
مواردی در داستان بازی Death Stranding وجود دارند که ممکن است بازیکن را گمراه یا به عبارتی فریب دهند:
در اپیزود دوم نشان داده شد که آملی (خواهر سم) توسط یک گروه تروریستی تحت عنوان Homo Demens، به رهبری هیگز اسیر شده است. این در حالی است که اصلا شخصی به نام آملی وجود ندارد. هیچ کس تاکنون او را از نزدیک ندیده است و او تنها در قالب یک هولوگرام دیده شده است. در اپیزود اول ما مشاهده کردیم که رئیس جمهور بریجت در حال مرگ است و خود را مادر سم خطاب میکند. این هم یک دروغ است! بریجت در واقع پس از مرگ پدر و مادر اصلی سم او را پرورش داده و تنها دلیلش هم این بوده که سم اولین بچهی آزمایشی BB بوده است. بریجت خودش هرگز هیچ فرزندی نداشته است.
بریجت و آملی در واقع یک فرد هستند. آنها موجودیت انقراض (EE) هستند. همان طور که در اپیزود ۱۳ گفته شد، بریجت در سن ۲۰ سالگی مرده است. روح او به ساحل (دنیای پس از مرگ) منتقل شده و جسم او در دنیای زنده باقی مانده است. از آن جایی که بریجت یک EE است، دارای یک بند ناف ویژه تحت عنوان رشته (Strand) است که به او اجازه میدهد با دنیای مردگان متصل باشد. در دنیای مردگان او ظاهری جوان همانند زمان مرگش در ۲۰ سالگی دارد. در دنیای واقعی او رئیس جمهور آمریکا است و در هر زمان قادر است بین این دو دنیا پرش کند. به این ترتیب او دختری به نام آملی ندارد، بلکه آملی خود اوست.
بریجت یا آملی یا موجودیت انقراض در واقع در دنیای DS نقشی همانند یک خدا دارد. او قادر به کنترل زندگی، مرگ، دنیای پس از مرگ، و زمان و فضا است. او میتواند افراد را به زندگی بازگرداند (موضوعی که صحنهی انتهایی بازی پس از مرگ تصادفی بچه دیده شد)، همچنین قادر است به افراد قدرت دهد (هیگز)، و قادر است به عنوان رئیس جمهور در دنیای واقعی و به عنوان آملی در دنیای پس از مرگ به هر کسی فرمان دهد. او به دلیل این که یک موجودیت انقراض است میتواند هر وقت که بخواهد به تمام زندگی روی زمین پایان دهد. به این ترتیب وقتی سم به سختی در تلاش است تا خواهر خود را نجات دهد، این موجودیت در واقع به عنوان رئیس جمهور به تروریستها دستور میدهد.
در اپیزود ۱ او در فرم بریجت از سم درخواست کرد تا شبکه کایرال را بازسازی کند، و همین طور در اپیزود دوم او در فرم آملی در نقش دختری پریشان سم را به سمت این کار سوق میدهد. در اپیزود ۱۳ آملی افشا کرد که هدف اصلیاش از گسترش این شبکه صرفا به منظور نقشهی انقراض بشریت بوده است و سم در این میان تنها یک عروسک خیمه شب بازی بوده است. با این حال اتفاقات رخ داده در اپیزودهای ۲ تا ۱۳ هیچ اهمیت در پایان داستان Death Stranding ندارد، چرا که آملی/بریجت تصمیم خود را برای نابودی بشریت عوض میکند.
حقهی دیگر موجود در بازی، فلشبکهایی هستند که سم در هنگام اتصال با بچه آنها را مشاهده میکند. در این فلشبکها ما مردی مرموز به نام کلیفورد آنگر را میبینیم که باور میشود پدر بچهای است که سم آن را حمل میکند. ابتدا باور بر این است که این خاطرات مربوط به بچه است، چرا که در زمان اتصال به سم ما شاهد این خاطرات هستیم. اما در حقیقت این خاطرات خود سم هستند. او پسر آنگر است و بچهای که ما در فلشبکها میبینیم خود سم است. در واقع متصل شدن به بچه به سم کمک میکند تا خاطرات خود را زمانی که در یک پاد بوده به یاد آورد. او اولین BB و یک نمونهی اولیه آزمایشی است. آن بچهای که سم آن را حمل میکند تنها یکی از BBهای موجود است و مورد خاصی در مورد آن وجود ندارد. این BB یک دختر است که سم در پایان داستان Death Stranding نام او را لوئیز میگذارد. BB حاضر در فلشبکها یک پسر است که در لحاظ پایانی داستان و در اپیزود ۱۴ افشا میشود.
پایانبندی بازی Death Stranding
در اپیزود ۱۳، سم در ساحل با آملی ملاقات میکند. این موضوع افشا میشود که او یک موجودیت انقراض است که و همزمان رهبر تروریستها و رئیس جمهور آمریکا است. در این مقطع او همچنین از نقشهی انقراض خود برای پایان دادن به بشریت پرده برمیدارد. او ظاهرا باور دارد که این موضوع سرنوشت او است، اما خودش انتخاب نکرده که یک موجودیت انقراض باشد. او انتخاب شده است اما هرگز آن را نخواسته است. همین موضوع عاملی میشود تا او تصمیم بگیرد ساحل خودش را از سایر ساحلها جدا کند و خودش را قربانی کند. وقتی او تلاش داشت تا سم را از ساحل خود دور کند، یک انفجار عظیم روی ساحل ایجاد شد. در نهایت انقراض اتفاق نیفتاد چون سم موفق به تغییر ذهنیت او شده بود.
در اپیزود ۱۴ ارتباط میان سم، BB و کلیفورد آنگر مشخص شد. تمام فلشبکهای آنگر در قالب یک صحنهی کامل نشان داده میشود. همسر کلیفورد یعنی لیسا در زمان بارداری مرگ مغزی شده است. پس از این اتفاق کلیفورد موافقت کرد تا بچهی در حال پروش از رحم همسرش خارج شود و به عنوان موضوع آزمایشی مورد استفاده قرار گیرد. به این ترتیب آزمایشات BB آغاز شد. او دوست نداشت بچهاش در یک پاد گذاشته شود و در محلی همراه با همسر مرگ مغزی شدهاش حبس شود. به همین خاطر او سعی کرد به همراه بچهاش فرار کند اما گرفتار شد. دای-هارمن (کسی که قبلا در جنگها کنار آنگر میجنگید) توسط رئیس جمهور دستور گرفت تا به او شلیک کند.
در واقع سطح DOOM (قابلیتهای فراطبیعی) سم و بازگشت او از مرگ نیز از همین آزمایشات نشات گرفته است. رئیس جمهور بریجت خودش سم را بزرگ کرد و تلقین کرد که او پسر خودش است اما در واقع تمام زندگی سم دروغی بیش نبوده است. سم در صحنهی پایانی، بچهای که در تمام داستان آن را حمل کرده را از پاد خارج کرد و به او نام لوئیز را داد. این دختربچه همانند خود سم دارای قابلیتهای فراطبیعی است و سم او را بزرگ خواهد کرد.
و اما مفهوم Death Stranding چه بود و کوجیما چه چیزی را میخواست ثابت کند؟
تمام عناصر بازی، از داستان آن گرفته تا گیم پلی آن پیرامون یک ایدهی اتحاد یا اتصال است. کوجیما معتقد است که انسانها بین خود دیوارهایی ساختهاند و به انزوا عادت کردهاند. او امیدوار است که در بازی Death Stranding بازیکنان به توافق برسند تا با سایر بازیکنان در سراسر جهان پیوندهای جدیدی برقرار کنند و اهمیت ایجاد روابط جدید با دیگران را درک می کنند.
به گفتهی کوجیما در اکثر بازیهای اکشن رابطهی بازیکنان فیزیکی و به واسطهی «چماقهایی» چون شمشیر، اسلحه، مشت، لگد و دیگر ارتباطات فیزیکی است. «چماق» استعارهای از اولین اختراع بشر است. کوجیما قصد دارد با استفاده از دومین اختراع بشر یعنی «طناب» مردم را به هم گره بزند. با وجود تاکید بیشتر بر روی «طناب»، اما بازی Death Stranding همچنان از «چماق» در پیوستگی با «طناب» استفاده میکند.